دوباره ودوباره ودوبــــــاره

+یکم پیش ازبالادیدم وبازم دخترک روی شیشه چشماش حسرت دارشد یه چیزی داره این وسط فرق پیدامیکنه همون گره نصف ونیمه ای که وصله به اینده روشنم دارم بازش میکنم انگار ،خستم ازاین همه استرس +وقتی که تقریبااز خستگی بیهوش شدم اونجوری بیدارم میکنه که فقط بپرسه  پسرش کجاس ،نگاه گیج منم خیره دستشه که گوشی رونگه داشته  حق ندارم ولی ازته مهای مغزم یکی جیغ میکشه چرابهش زنگ نمیزنه که ازخودش بپرسه  +همین نبودنت ای دوباره ودوباره ودوبــــــاره...ادامه مطلب

شایدم ازاولشم میدونستم که کسی بینشون قرارنیس باهام همدردی کنه که کلا نشون ندادم.

+برگشتم وبرام مهم نیس واقعا چه امسال بدم چه یه سال دیرتر

اول واخرش میچسبم به یه "------"وختم ماجرا دیگه عذاب چی بکشم؟؟؟

دوباره ودوباره ودوبــــــاره...

دیوونه ای کلمه ای هست که تمام دیشبو دم گوشم وزوز کرد

دوست دارم یه جوری باشه که کسی نفهمه حتی اگه نمیشناستم ،به هرحال دوست دارم .

دوباره ودوباره ودوبــــــاره...

باپتویی که پیچیدم دورم درازکشیدم تواستخربادی بچگیای علی وسط حیاط  اسمون امشب قشنگه خــــیلی قشنگه .شبیه وقتایی هست که ابی چشمات تیره میشدن ورگه دار همون موقع هایی که عصبی بودی ازم وسرم دادمیکشیدی که انقدروقیحانه زل نزنم به چشمات وشرمنده باشم ازاشتباهی که نمیدونستم گاهی چیه !میخوام یه اعترافی بکنم ،تویی که این مدت دستت یه بارم بهم نخورد ،تویی که برای نگاهایی که دستت نبود استغفارمیکردی ،تویی که تما دوباره ودوباره ودوبــــــاره...ادامه مطلب

کابوسم میاد مثل دلتنگی مثل جنون مثلِ ..مثل قالبی که برای گوشی سفاریش دادی وامروز بعد چندماه بدستم رسید 

همه چی میاد غیرخودت که باید باشی 

گفته بودم کسی نیست بیدارم کنه ،چجوری قول دادی که کاری کنی کابوس نبینم وقتی نبودنت شده کابوس خواب وبیداریام؟هووم؟چجوری زندگیم؟

دوباره ودوباره ودوبــــــاره...

من واقعاهمان گمشده درتاریکی مطلقم

همان که لیلی صدایش میزنی 

وجانم لبریزمیشود تا"جانم "رابرایت حرام نکنم 

میدانی 

ازاول هم یک جای کارمی لنگید .یک جایی که نبودنش به معنای واقعی نبودن 

 بود !مثل جای خالی ات که بی کوچکترین لغزشی راه نفسم رامیبندد

دوباره ودوباره ودوبــــــاره...

یه وقتایی هم هست دلت میخواد یکی باشه

وقتی داری ازعصبانیت میلرزی 

وجیغ وداد میکنی

محکم بغلت کنه بگه" هیسسسسس اروم تموم میشه فقط ارووووم باش "

دوباره ودوباره ودوبــــــاره...

یه چیزی سرجاش نیست 

یه حس بد!نه خیلی بددد که باعث میشه ازبلندی پرت شی پایین 

 ولی زمین نخوری !!معلق بمونی بین زمین واسمون !!

وهی باچشمای خودت ببینی وهی لحظه به لحظه

بی حس ترشی

سردترشی

قلبت کندبزنه 

هی ببینی وهی ...!!!

لعنت به همه ی اجبارهای اختیاری

دوباره ودوباره ودوبــــــاره...

چرانفهمیدم؟؟؟

خدااااا احمق ترازمنم کسی هس

 

دوباره ودوباره ودوبــــــاره...

ازچی ترسیدم؟

مگه نمیخوامش؟؟

همه ترساانقدر درد دارن ؟؟؟؟

دوباره ودوباره ودوبــــــاره...